گذشته ها گذشته!
بعضی وقتا آدم با خودش بر می گرده به گذشته ها. به گذشته هایی که دیگه واقعا نمیشه بهشون برگشت.
وقتی این جمله ها رو به یکی گفتم اون بهم جواب داد بابا تو که هنوز سنی ازت نگذشته. هنوز خیلی باقی مونده تا وقتی برسه که باید این حرفا رو بزنی!
اخلاقم اینجوریه وقتی یه ماه یا شایدم کمتر یه هفته از یه اتفاقی دور میشم احساس میکنم که سالهاست ازش دور شدم.
شما هیچ وقت این احساس بهتون دست میده؟
یه جایی دیدم یه شعر نوشته بود. خیلی دلنشین بود. برای همین تو ذهنم موند:
لحظه ها در گذرند و همین فرصت کوتاه زمان فصل روییدن ماست.
آنچه امروز تو در قلک خود میریزی استخوان بندی فردای تو را می سازد.....
آره...و همین فرصت کوتاه زمان فصل روییدن ماست.
کم کم دارم به این شعر میرسم.
وای به حال من که انقدر دیر دارم بهش میرسم.
نظر شما چیه؟



ٌٌWelcome to my weblog