رفتی....
رفتی و گفتی که تنها میشوی
گفتمت هر لحظه یادت با من است
گفتی از خاطر ببر ، یادم مکن
گفتمت آیین من ، دل بستن است
گفتی از دل بر بکن سودای من
گفتمت دل بی تو با من دشمن است
شادمان گفتی خداحافظ تو را
گفتمت این لحظه ی جان کندن است
رفتی اما بی تو تنها نیستم
آفرین بر غم که هر دم با من است

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۸۶ ساعت 23:55 توسط
|
ٌٌWelcome to my weblog